یک دید گذرا بر خامه ی...
داکتر حمیدالله اسیابان داکتر حمیدالله اسیابان

یک دید گذرا بر خامه ی« اجلاس بن
وپیامد های ناگوار آن .» تراوش رفیق گرامی عبد الواحد فیضی

تعطیلات کرسمس رنگ وبوی ویژه ی بر دنیای پر از نقش ونگار اروپا پهن کرد و آمد، آمد سال جدید ترسایی نیز بر شادی های ترسایان افزود . در این میان نشر یه های انترنتی نیز بار وبنه ء جدیدی را به ارمغان میدهند . ورنگ ورونق شانرا فزاینده تر پیشکش می کنند .
سایت های انترنیتی که برای افغانها نشرات دارند کما کان بر مسیر های طبیعی خودشان روانند واز آن جمله سایت پر کیفیت « پندار » که جای پای درخشانی دارد . با رنگ وروغن همیشگی میدرخشد .
دراین سایت خامهء به قلم سیاست مدار گرم وسرد دیده رفیق گرامی عبد الواحد فیضي زیر نام مستعار :ع . صفا پروانی ارسال و به نشر رسیده که قبل از سایر مطالب ونگار ش ها، توجه ( رویکرد) را به خود میخواند . آنهم بخاطر اینکه در این خامه از مطالبی پرده برداشته میشود ، که سیاستمدار ان ما بآن دست به گریبان اند .
پیش بر این در خور نگارش میدانم که رفیق فیضی شخصیت خوب سیاسی وآگاهی است که تیوری واندیشه والای ح.د.خ.ا را با باور وایمان راستین فرا گرفته و حاضر نیست تا یک گام بخاطر اندیشه والای آن عقب نشینی کند .برای او زمان وتکامل عینیت خود را محدود ساخته وهر آنچه که هست همان هست که بود . خامه اش را با توانایی وروانی فراهم کرده ودر سبک ونگارش اش هم برجستگی ویژه اش را به نمایش میگذارد ومن که نه منتقد هستم ونه تقریض گر ، سبک واصول نگارشش را میستایم .
واما آنچه که مرا واداشت تا یک دید گذرا بر این خامه افگنم اینست : که بادرد ودریغ رفیق فیضی خشک وتر را یکسان می سوزاند وبرای خوب وبد، فرقی نمی گذارد، که کدام سازمان چگونه میاندیشد . وبه خاطر کدام مرام می رزمد . چنانیکه در یک بخش نوشته ی ایشان آمده است :
« اما جای تآسف اینست که در افغانستان از خیرات سر دموکراسی امریکایی در حدود یکصد حزب سیاسی فعالیت داشته ، که اکثریت آنها در دفاتر حکومت کابل ثبت وراجستر شده اند ...در حدود بیش از 90% این احزاب فاقد یک برنامه ء اصولی حزبی مردمی بوده صرف به نام قوم وقبیله وسمت فعالیت می کنند .... برنامه هر یکی بد تر از دیگر ، همه در لجنزار ریفورم یزم فرورفته ، از اصول مکتب رادیکالیزم یا استعفا نموده اند ویا توبه نامه داده اند.»ویا در یک بخش دیگر خامه ی شان بر همه سازمان های سیاسی چنین تاخته اند :
« آنانیکه حل پرابلم های ملی را بصورت مجرد وتنها بدون حل تضاد های طبقاتی مطرح می کنند ، یا مرتکب اشتباه بزرگ شده اند و یا نمایندگان ومبلغان طبقات واقشار استثمار گر وستم پیشه ء مفتخوار این ویا آن قوم اند . »
به همین گونه در بخش دیگر ی نگاشته اند :
«ویا انانیکه می گویند که گویا در افغانستان پرابلم ها ی استخوان سوز در مسایل ملی ، زبانی ، قومی وسمتی وجود نداشته وندارد ، آنها هم در تفکر شان مرتکب اشتباه شده اند ... جنایات عبد الرحمان خان ، نادر خان ، ظاهر خان را تا جناب اقای کرزی ، کتمان نموده ، ارزو ندارند . تا از بالای زین زرین مرکب قوم سالاری وقبیله پرستی پائین آیند .»
در پایان آرزو برده اند تا همه علما ، دانشمندان ، فرهنگیان وطندوست وآگاه ورسالتمند کشور ما بشمول سازمانهای که ادعای چپ بودن را دارند . با درایت وتفکر ، شکیبایی وحوصله مندی وبا احساس مسئولیت ... گامهای استوار در جهت بر چیدن بساط حاکمیت غارتگران بین المللی وگماشتگان داخلی شان برداشته ... تا جای برای این تیکه داران دین ودالر ، قوم وقبیله ، ترور وتفنگ وتر یاک باقی نماند ».
دوست گرانمایه ورفیق گرانقدر فیضی صاحب !
من نمیخواهم به رد برداشت های سیاسی شما بپردازم، ولی اجازه می خواهم، تا بمثابه یک عضو عادی نهضت فراگیر دموکراسی وتر قی افغانستان، از آنچه که در مرامنامه نهضت فراگیر چهره مینمایاند؛ به حضور شما عرض کنم. زیرا من میپندارم که شما آگاهانه بر دامن پاک نهضت تاخته اید . واین را بی انصافی نسبت به برداشت سیاسی ووابسته گی آگاهانهء خود می دانم.
دوست انقلابی عزیز !
اگر زحمت نمی شود،لطفأ در سایت مشعل، مرامنامه نهضت فرا گیر دموکراسی وتر قی افغانستان را یکبار ولو گذرا هم که شده، ملاحظه فرمايید، در آنصورت توجه خواهید فرمود، که اتهامات شما در مورد نهضت فراگیر کاملآ نا بجا خواهد بود ، در غیر آن من خدمت شما عرض می کنم: در مقدمه مرامنامه نهضت ، چنین آمده است :
« نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان خود را ادامه دهنده مبارزات وجنبش های استقلال طلبانه وتجدد گرایانه ، دموکراتیک ودادخواهانه ( ایا غیر ح.د.خ.ا کدام جنبش دادخواهانه دیگری وجود داشت ؟) کشور میداند ...وبرای حفظ وتحکیم دست آورد های آن سعی وتلاش می ورزد ، تجارب آنرا میآموزد وسر مشق فعالیت خود قرار میدهد .»
ویا در یک بخش دیگر آن چنین میدرخشد :
« نهضت فرا گیر دموکراسی وترقی افغانستان برای ایجاد یک جامعه دموکراتیک ومدنی مرفعه وعادلانه به مثابه استراتیژی بزرگ ملی که بر مبنای بر نامه وخط مشی سیاسی علمآ تنظیم شده در فرایند تحولات بنیادی ورفورم های سیاسی ، اقتصادی – اجتماعی وفرهنگی مرحله به مرحله وبصورت تدریجی محقق می شود مبارزه می کند .»
شما بفر مايید که کدام یکی از مطالب بالایی خلاف مرامنامه ح.د.خ.ا است.
ویا به ادامه ء آن آمده است که
« از دیدگاه نهضت ارادهء مردم منبع واساس قدرت حکومت وحاکمیت ملی را تشکیل می دهد ، نهضت در این راه مبارزه میکند ، دموکراسی را ارزش وباور خود میداند وبرای تحقق آن می رزمد .»
نهضت فراگیر باور جدی به انسانسالاری وهومانیزم دارد ( هدفی که با درد ودریغ در برنامه ح.د.خ.ا وحزب کمونیست اتحاد شوروی پیشبینی نشده بود ویکی از عوامل سقوط آنهارا فراهم کرد . وهدفی که امروز در برنامه های احزاب کمونیست فرانسه ، ایتالیا وحتا حزب کمونیست فدراتیف روسیه وتقریبآ در تمام احزاب چپ کمونیست وکارگری گنجانیده شده است .) وبر این باور است که انسانها بطور ذاتی دارای آزادی وحقوق سلب نا پذیر انسانی اند .( دوست گرامی فیضی صاحب ! ایدئولوژی ها برای انسانهاست نه انسانها برای ایدئولوژی ها قتل انسانها بخاطر اهداف سیاسی کشتار وجنگ های ایدیولوژیکی امروز نوع دیگر تروریزم است .) تآمین حقوق اساسی ومدنی شرط صلح ، ترقی وعدالت اجتماعی بشمار می رود .».
ویا ماده چهارم مرامنامه ان چنین میدرخشد :
«جامعه ی افغانی از بی عدالتی های بزرگ رنج می برد ، فقر ، محرومیت ، موجودیت اشکال مختلف ستم ، نابرابری ها( توجه فرمائید ) وتسلط مناسبات عقب مانده وظالمانه اجتماعی ( از دیدگاه شما بهتر بود تا طبقاتی مارکسیستی ولینینستی نگاشته میشد که از دیدگاه من فرقی ندارد )مظالم روشن بی عدالتی ها می باشد این وضعیت مغایر شآن وحیثیت انسان وزنده گی آبرومندانه اوست ودر واقع همین وضعیت اجتماعی منشآ بحرانها وانفجارات سیاسی و اجتماعی شمرده میشود .( ایا مبارزه طبقاتی غیر این است .) تیوری وتجزیه انکشاف جهانی موید آنست که عدم تمرکز قدرت وثروت یعنی استقرار یک دولت دموکراتیک ، توزیع عادلانه ثروت ودرآمد ملی وایحاد فرصت های برابر در عرصه

 تأمینات اجتماعی – اقتصادی وسر انجام ایجاد جامعه مرفع وعادلانه ( یعنی جامعه سوسیالیستی ) فارغ از بی عدالتی ( از دیدگاه شما بهتر بود مینوشتند فارغ از استثمار فرد ازفرد) راه وراهکار های معقول واصول تآمین ترقی وعدالت اجتماعی میباشد . ( انچه که شما نیز در گزارش تان از نبود آن انگشت انتقاد گذاشته اید .)
در عرصه انکشاف اقتصادی در مرامنامه نهضت فراگیر آمده است :
-حمایت از تمام اشکال مالکیت وتآمین عدالت همآهنگی میان سکتور های مختلط اقتصادی اعم از خصوصی ( آنچه که در برنامه عمل ح.د.خ.ا وحزب وطن نیز پیشبینی شده است ) مختلط ، کوپراتیفی ، دولتی در جهت ایجاد اقتصاد مستقل ملی ، شگوفایی کشور وبهبود زنده گی مردم ( اینکه دولت موجود ملکیت های دولتی و کوپراتیفی را می فروشد مقصر آن نهضت نیست . نهضت علیه آن مبارزه میکند )
-حمایت از تآمین ملکیت دولت بر منابع زیر زمینی ، جنگلات ، چراگاه ها ،معادن ، منابع اساسی انرژی ، بنادر وخطوط مواصلاتی اعم از هوایی وزمینی ، تآسیسات بزرگ مخابرات ، دشت ها وزمین های لامزروع وبند وانهار ومنابع ابی.( جناب فیضی صاحب توجه فرمايید : که نهضت در مالکیت دولتی سوسیالیست تر از ح.د.خ.ا میاندیشد وکاملآ با نوشته شما که از حاکمیت صندوق بین المللی پول وبانک جهانی وسازمان تجارت جهانی دفاع میکند در مغایرت است. )
شما در گزارش مبسوط تان بر مسایل ملی انگشت انتقاد گرفته ونهضت را متهم به جانبداری از رژیم های استبدای قرون وسطایی کرده اید توجه فرمايید به آنچه که در مرام نهضت پیشبینی شده است :
«مبارزه بخاطر تساوی حقوق تمام اقوام ساکن کشور در عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ومذهبی برمبنای اصول دموکراتیک .
پشتبانی از تجدید نظر بر سیستم شکل وشیوه های اداره وتشکیلات اداری ، دولتی بر اساس اصول دموکراتیک.
( توجه فرمائید که نهضت از آنچه که شما در مورد آن اتهام بسته اید کاملآ دگر گون میاندیشد .)
مبارزه در راه ایجاد شورا های انتخابی ودموکراتیک محلی وتفویض صلاحیت های گسترده سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی به آنها .( این همان پنداری است که ماجراجویان بنام فدرالیزم مطرح میکنند ولی نهضت با ادبیات پذیرفتنی ورعایت اصل انسانی بدون تاختن بر قومی ویا ملیتی آنرا درست وانسانی مطرح وارایه میکند )
مبارزه بر ضد هرگونه ساختار سیاسی مبتنی بر استبداد وعقب گرایی ، برتری جویی های نژادی ، قومی ، محلی ، زبانی ، مذهبی وگروهی »
جناب فیضی صاحب ! دیدگاه نهضت با آنچه که شما در حل مسایل ملی مطرح کرده اید بکلی متفاوت است . که البته با افتخار بهتر تر از آنچه که شما بآن باورمند هستید .
نهضت فراگیر نسبت به برداشت سیاسی شما که بادرد ودریغ به آب ایستاده ی میماند که مجرا ندارد چندین گام پیشتر رفته وبویژه در بخش حاکمیت ملی وگسترش مردم سالاری چنین می پندارد :
«مبارزه در راه تعمیم ونهادینه ساختن وگسترش دموکراسی در همه شئون جامعه به منظور ایجاد یک جامعه دموکراتیک .
مبارزه ومساعی در راه تطبیق جهات دموکراتیک وتسجیل آن در قانون اساسی کشور ( یعنی دولت وقانون اساسی موجود کشور آنرا بدیده ندارد ) ودموکراتیزه ساختن متداوم ارگانهای عالی قدرت واداره دولت بر مبنای رعایت اصل انتخابات آزاد ، عادلانه ، منصفانه ، عمومی ، سری ومستقیم یک نفر یک رآی .»
دوست گرامی آیا آنچه که شما مطالبه کردید که توسط یک گروه دانشمندان وخبره گان سیاسی مطالعه وتدارک شود آیا غیر از این است که در مرامنامه نهضت تسجیل شده؟ من به جرآت بشما عرض میدارم که مرامنامه نهضت به مراتب دموکراتیک تر، انقلابی تر وانسانی تر از برنامه های ح.د.خ.ا وحزب وطن است . واگر نه شما آنرا یکبار دیگر بخوانید . واگر در مرامنامه نهضت کدام انتقادی دارید ماده وار آنرا بنویسید ( نه چره یی ) من حاضر هستم تا با شما در این مورد در آینده گفتمان را ادامه بدهم .
وامادر مورد شعری که شما چنین نگاشته بودید :


شیر بی یال وبی دم را کی دید

 اینچنین شیری خدا نیافرید .

نخست اینکه وزن این شعر نادرست است . اگر هدف شما از بیت شماره 3000 دفتر نخست مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی است که در داستان « کبودی زدن (تتوویرین) قزوینی بر شانگاه صورت شیر وپیشمان شدن اوبسبب زخم خوردن » است ، درست آن چنین است :


شیر بی دم وسر واشکم که دید
اینچنین شیری خدا خود نافرید
وچنین می آغازد:
این حکایت بشنو از صاحب بیان
در طریق وعادت قزوینیان
بر تن ودست وکتف ها بی رقم
از سر سوزن کبودی ها زنند


وداستان چنین است که قزوینی نزد استاد سلمانی می رود ومیگوید که در شانه ءمن نقش شیر زن ، هنگامیکه استاد دلاک سوزن را به شانه قزوینی فرومیبرد تا نقش شیر رسم کند . شانه اش در میکند ومیگوید که کجای شیر را رسم میکنی ؟ دلاک میگوید : شکمش را . قزوینی میگوید نی لازم نیست که شکم شیر را رسم کنی از یکجای دیگر ش آغاز کن . به همین ترتیب دم ، سر ،وپای شیر را نمیگذارد تا رسم کند . آخر استاد سلمانی سوزن را به زمین میزند ومیگوید : بخیز برادر شیری که سر ، دم و شکم نداشته باشد خدا هم نیافریده است .
جالب اینجاست که این مساله با خامه ی شما هیچگونه ارتباطی ندارد . واگر شما سوء نیتی دارید حضور شما دیدگاه فردوسی بزرگمرد تاریخ را که درشهنامه فرموده عرض میکنم :

بزرگش نخواند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد

واکنون می پردازم به مقایسه نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان با تمام سازمانها واحزاب موجود وپیش از آن:

نخست مرامنامه نهضت وشرایط باروری آن:
مرامنامه نهضت پس از آنکه توسط شماری ازشخصیت های آگاه وگروه کارشناسان تدارک شد جهت ابراز نظر از طریق فاکس ، پست وسایر امکانات به ادرس اکثر رفقای حزبی فرستاده شد . درست چهار سال را در بر گرفت تا از آبشخور اندیشه وافکار رفقای حزبی وشخصیت های ملی ، فرهنگی واجتماعی گذشت . سپس با فراهم شدن زمینه ها در مجلس موسسان نهضت تصويب گردید . که تا اکنون هم بخاطر تکمیل مرامنامه تلاش صورت می گیرد .
درحالیکه مرام جریان د.خ.ا پس از تصویب در شماره نخست ودوم جریده خلق به نشر رسید یعنی به کدام نظر خواهی گذاشته نشد . همچنان مرام ح.د.خ.ا پس از حاکمیت انقلابی ومرام حزب وطن نیز بدون اینکه به نظر خواهی مردم چی که به نظر خواهی اعضای حزب نیز گذاشته شود، به تصویب رسید . اینکه مرام ح.د.خ.ا در کجا فراهم گردید همه میدانند . به همین خاطر بود که اعضای حزب برای برنامه عمل بودند نه برنامه برای اعضای حزب .
من از سال 1349 عضو ح.د.خ.ا بودم وهستم . در تمام مدتی که عضو آن بودم حتا یکبار هم که شده من به دلخواه خود بصورت سری ، مستقیم وآزاد ،حتا منشی سازمان اولیهء خود را نه گزیده ام در انتخابات افتزا آمیز کنگره ها شما خود شاهد هستید، که با بلند کردن دست مجبور بودیم، که آن شخص را که حزب لازم میدید می گزیدیم . در تمام عمر سیاسی ام منشی های سازمان های اولیه از جانب ناحیه ، منشي های ناحیه از جانب کمیته شهر وبه همین ترتیب تمام مناسبات سیاسی به اساس مناسبات شخصی استوار بود . اصل انتخابات که سازمان ها نزد اعضای خود مسئوولیت داشته باشند به اصل مسئوولیت در برابر بالا ها رجحان داده شده بود . از همین سبب مناسبات پايین ها با بالا ها صرف از طریق فراکسیون ها تنظیم شده بود .
واما درمورد نهضت فراگیر : این نخستین بار است که من هیآت رهبری واحد اولیه شهر خود را وسپس شورای رهبری کشور آلمان وسپس شورای رهبری اروپایی را به دل ودیده ی خود گزیدم اصل پاسخ دهی در برابر شورا های رهبری واحد های اولیه مانع ایجاد فراکسیون ها شده است .
ازجانب دیگر شما حتا به اکثریت رفقای حزبی ح.د.خ.ا که ستون فقرات نهضت را میسازند وبا افتخار عرض میدارم که اکثریت اعضای کمیته مرکزی وبیروی سیاسی ( آنانیکه هنوزهم زنده سیاسی هستند,) درافرینش وقوام نهضت فراگیر نقش داشته اند وهمین اکنون بزرگترین سازمان سیاسی چه در داخل وچه در خارج از کشور است ، ترحم نکرده اید واندیشه وافکار آنها را به تمسخر گرفته اید ( با درد ودریغ نا آگاهانه) .
رفیق گرانقدر فیضی صاحب ! در شرایطی که تازه همایش سترگ سازنده گی وهمبسته گی نیروهای چپ ودموکراتیک در کشور به شگوفه نشسته است . نشر خامهء شما جز ریختاندن آب در آسیاب دشمنان نیروهای چپ چیزی دیگری به ارمغان نمی آورد . ماجرا جویي های سیاسی در شرایط کنونی ، تاختن به شخصیت های برخاسته از میان مردم ، اتهام بستن های بی پایه به نیروهای چپ از آنجمله به نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان جز آب در هاون کوبیدن گزیدهء دیگری نخواهد داشت . نه تنها شما، بلکه تلویزیون نام نهاد مسکینیار بدنام نیز به نیروهای چپ ودموکراتیک اتهام میبندد .
به شما پیشنهاد میکنم : که، در کنار هم بودن بهتر از آنست که در برابر هم به پرخاش بایستیم ودشمنان نیروهای چپ را شادمان بسازیم .من از شما واز آنانی که همچو شما میاندیشند صمیمانه تقاضا میکنم تا به جای اتهام بستن های بیمورد به یکدیگر، دست تفاهم وهماهنگی را بسوی یکدیگر دراز کنیم . شرایط دشوار کنونی از ما میطلبد تا
گرد میز مذاکره ونشست در جلسات مشترک سوء تفاهمات موجود را مرفوع سازیم نه بر یکدیگر تاختن وبیمورد اتهام بستن .
من از شما که یک رفیق سابقه دار وستیزنده یی هستید صمیمانه تقاضا ودعوت میکنم تا در همایش بزرگی که عنقریب به خاطر تأييد و پشتيباني همايش سترگ کابل در اروپا بخاطر تفاهم وهمدلی برگزار می گردد تشریف بیاورید ، وبمثابه گل سر سبد نهضت چپ در همایش اشتراک ورزید .

 با درود های رفیقانه

 

 


December 30th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات